سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مجلس دانش، باغ بهشت است . [امام علی علیه السلام]
اجتماعی


2.فشارهای طالبان

طالبان، پرابلم دیگر پازل افغانستان، عموما  و انتخابات  ریاست جمهوری خصوصا، است. طالبان برای افغانستان به یک «شترمرغ» تبدیل شده
است. اگربالای آنان، فشار نظامی، بیاید به پاکستان گریخته و در میان قبایل سرحد پنهان
شده و جزء اهالی آن جا گشته و پاکستانی می گردند. در این صورت، دولت افغانستان و
قوت ها بین المللی برای تعقیب آنان نباید به خاک پاکستان، تجاوز نمایند.  اگر از بالای آنان،  فشار را بر دارند و آنان را به حال خود رها
کنند. آنان، نه تنها مسافران شاهراه کابل - هرات؛ بلکه تمامی پایتخت نشینان
افغانستان، را  از آسایش و آرامش، خواهند
انداخت. هیچ کس، اعم از زن،  طفل،  خبرنگار، سیاستمدار، مامور دولت، تاجر و مردم،  مصونیت جانی نخواهند داشت. آنان با اختطاف و ربودن،
عملیات انتحاری، انفجارهای ریموت کنترل و سر بریدن، عرصه را  بر همه تنک می کنند. آنان در داخل افغانستان،  جزء طلاب گرام افغانستان، به شما ر آمده و حامی
قوم خاص و دارای حق مشارکت مدنی می گردند.  

دولت متزلزل افغانستان، مانده که با این پازل و معمّا چگونه
برخورد کند؟ به خصوص که تعدادی زیادی از دولتمردان کابل، با این گروه، پیوندهای
خونی و قومی، دارند. آنان از یکسو نمی خواند که برادران شان، نابود شوند. از سوی
دیگر باید برای عموم مردم افغانستان و اقوام دیگر، پاسخگو، باشند؛ که چرا امنیت
نیست؟

 اگر قوت های بین
المللی، محل تجمع آنان را بمباران کنند؛ عده  ای ریش سفید محلی، پیش آقای کرزی آمده و می گویند
که قوم پشتون، نابود شد. دست  و پای کرزی به
لرزه،  آمده  و توان مقابله را ازدست می دهد.  در این وقت، راه حل سیاسی را پیشنهاد می کند و
از برادران طالب خود می خواهد که تن به سازش داده و  راه حل میان پشتونی را بپذیرند. اما کجاست گوش شنوا؛
که به ندای کرزی صاحب لبّیک گوید. آنان در جواب می گویند که کرزی صاحب از هرجا، که
آمده ای همان جا، برو و حکومت را تسلیم ما،کن. کسی در میان طالبان، وجود ندارد؛ که
به پیشنهاد صلح آقای کرزی توجّه کند. او به جای این که اعتراف کند که پیشنهاد صلح  سیاسی او به بن بست رسیده؛ برای خود شیرینی نزد
طالبان، از قوت های بین المللی، شکایت، می کند؛ که چرا افراد بی گناه را هدف
قرارداده و آنان را کشته اند؟  

 خلاصه این که محترم حامد کرزی، در محذور، مانده
است. وی از یک طرف، بدنبال ارتقاء جایگاه قوم خود است؛ که این قوم را از این
مصیبت، نجات دهد و تلاش دارد که از راه حل های میان قومی بهره بجوید. ازسوی دیگر، قوم
پشتون، هم به او، اعتمادی ندارد. او در میان آنان از مقبولیتی، برخور دار نیست. تا
کسی به حرف او گوش داده و تن به نصیحت های او دهد. آنان  او را «ببرک کارمل» دیگری می داند. چنانکه خود، نیز
در این اواخر، به این امر اعتراف کرد و موقف خود را نزد آمریکائی ها با موقف رئیس
جمهورهای دوران اشغال افغانستان، توسط روس ها، مقایسه نمود و گفت: همانگونه که
آنان، از اختیار برخور دار نبودند؛ ما هم از اختیار برخور دار نیستیم. آمریکائی ها
بدون در نظر داشت ما، هر جا را می خواهند؛ بمباران، می کنند.

آقای کرزی به واقعیتی مهم، اشاره کرد. حالا  نه آمریکائی ها،  به او توجه دارد و نه پشتون ها. هر دو طرف،
اعتماد خود را به او از دست داده اند.  او
در این میان مانده که چکند؟

3.تعدد کاندیدا ها

 محترم کرزی،  می خواهد که در انتخابات آتی،  ریاست جمهوری افغانستان، خود را کاندید کند. او
در این مرحله، با چند معضل، روبرواست. آیا او شانس دارد؟

 او با چند معضل بزرگ روبرو است:

1.       آقای کرزی، حامیان اصلی اواز حزب
جمهوری خواه، در کاخ سفید، وزارت خارجه، نمایندگی آمریکا در سازمان ملل مانند زلمی
خلیلزاد،  درحال وداع با سیاست رسمی و سبک
دوش شدن اند. تیم جدید، به رهبری باراک اوباما، از حزب دموکرات، در حال جانشین شدن
آنان می باشند. کرزی نمی داند که تیم جدید به او و دولت اش در طول شش سال گذشته در
دوران حکومت انتقالی، موقت و ریاست جمهوری، نمره قبولی را می دهند یا نه؟

شاید آقای کرزی در دوران انتقالی و
دوران حکومت موقت، سیرتیفکتی با درجه خوب دریافت کند. ولی او و دولتش برای  دوران ریاست جمهوری ، سیرتیفکتی، حتی با درجه
متوسط نیز در یافت نمی کند.  کرزی،  در این دوره، نتوانست از اقبال جامعه
جهانی  و کمک های، آنان در افغانستان،
استفاده مطلوب را کند و افغانستان را از بحران نجات دهد.  او در این مدت،  به شدت فرصت سوزی کرد. او افغانستان را نه از
طریق سیاسی  و نه از طریق نظامی، به یک
نتیجه مطلوبی  نرساند. شاید  اوباما، نتواند، از آقای کرزی تصویر مثبتی در
ذهن خود،  داشته باشد.  

2.       هر از چند وقت، مشکل خانواده او در
مطبوعات و محافل داخلی وبین المللی مطرح می گردد.  روزنامه ««نیورک تایمز» که به دمورکرات های
آمریکا، نزدیک است. برادر «ولی کرزی»  را
به رهبری باند  مواد مخدر و قاچاق، متهم
نموده . برخی از مطبوعات داخلی افغانستان، نیز برکناری  علی احمد جلالی وزیر داخله اسبق و بر کناری  زرار احمد مقبل وزیر داخله سابق را در همین
راستا دانسته اند. به خصوص که آقای جلالی قصد داشت که لیست از قاچاقچیان، ارائه کند.
در همان زمان می گفتند که جلالی خود را با خانواده کرزی در انداخته ومجبوربه
استعفاء، شده است. او بعد از وزارت، این گپ را فراموش کرد و لیستی ارائه نکرد.

حالا این سخن در مجامع بین المللی رواج
یافته  که خانواده کرزی، در رهبری باند
قاچاق نقش اساسی دارد. همین مساله به وجهه بین المللی آقای کرزی  ودولت افغانستان، به شدّت لطمه، خواهد زد. در
چند روز گذشته،  موتر جمیل کرزی با زیر
گرفتن چند نفر عابر پیاده، در شهر کابل، باعث کشته شدن چند نفر و زخمی شدن تعدادی
دیگری از عابران شد. وی با تهدید تفنگ با  پلیس
ترافیک، برخورد نمود. این وقایع،  این تفکر
را در مردم،  بوجود  آورده که فامیل کرزی بیش از اندازه،  دچار غرور و خودبینی شده و کم کم باید سبک دوش
گردند.

3.     آقای کرزی با معضل تعدد افراد
مدعی ریاست جهوری، درانتخابات  آینده،  نیز روبرو است. در انتخابات آینده، قرار است که او
در درون  قوم پشتون با چند مرد قدرتمند
کابینه خود که کابینه را،  ناراضی، ترک
کردند؛ نبرد کند.  آقایان علی احمد
جلالی  و اشرف غنی احمد زی،  ویژگی این مردان این است که هریک کاملا مورد تأیید
آمریکا اند. آنان نه سابقه جهادی دارند  نه
افراد ریش دار است ونه دارای سابقه به اصطلاح تفنگ سالاری است. آنان یک جا، تمام
کمالات آقای کرزی را در خود،  دارند.
اتفاقا یک چیز، بالاتر از کرزی  دارند و آن
این است که آن دو از تحصیلات بالاتری برخور دارند. آقای کرزی آن مقدار را ندارد.
آقای اشرف غنی، علاوه بر دکترای مردم شناسی، دارای تجارب گرانبهای در اقتصاد و مدت
ها کارمند رسمی بانک جهانی بوده است. آقای جلالی ، یک فرد تحصیلکرده، از آکادمی
پلیس و دارای تجارب خوبی در مدیریت پلیس می باشد.

این افراد بیکار ننشسته اند. آنان با
برقراری تماس با جبهه ملی  که نمایندگی
تاجیک ها را دارند.  رهبران اقوام هزاره و
ازبک دردبی و کابل،  در صدد بر آمده اند؛
تا نظر اقوام تاجیک، ازبک و هزاره را با خود داشته باشند. اینها، هم هر کسی که
منافع شان را تامین کند همان را تایید خواهد نمود. اگر جلالی یا اشرف غنی بتوانند
منافع و نظرات آنان را تامین کند؛ همان فرد را تایید کرده و به مردم خود معرفی
خواهد نمود. هم جبهه  ملی و هم رهبران
هزراه و ازبک،  توانسته اند ا کثریت قوم
خود را به خواسته های بنیادین شان متجه کنند.

در خارج از قوم پشتون، نیز افرادی با
شعارهای جالب، به میدان رقابت، آمده اند  و
قصد مبارزه را دارند. ازجمله آن ها، آقای داکتر رمضان بشر دوست، است. او با شعار
مبارزه با دزدان و جنایت کاران، وارد میدان رقابت شده. جالب این جا است که اولویت
او مبارزه با تروریزم نیست.  او تروریزم و
هر آنچه که مشکل ملت افغانستان باشد را در داخل دولت افغانستان می بیند. به عبارتی
او در صدد  محاکمه خود کرزی است. به یک
نمونه از شعارهای کمیته حمایت از بشر دوست توجه کنیم:

« حکومت افغانستان تاکنون حکومت دزدان و جنایتکاران
بوده است و نه حکومت مردم افغانستان. همصدا با داکتر رمضان بشردوست "
انتخابات ریاست جمهوری را تبدیل به محکمه ابتدایی دزدان، خاینان و جنایتکاران کنیم
". کمیته ی حمایت از داکتر رمضان بشردوست»

اگر
افرادی نظیر بشر دوست، بتواند، در سطح ملی عرض اندام کند؛ خواهد توانست که حیثیت
ملی و بین المللی آقای کرزی را خدشه دار کند. به عقیده بشر دوست او رهبرحکومت
وپاسخ گوی اعمال آن در مراجع عدلی وقضائی باشد. پس سر دسته اشرار نیز او خواهد
بود.

    نتیجه :

1. ما چه آمریکا را دوست داشته باشیم یا
دشمن. نمی توانیم ؛ نقش مهم، کلیدی وتاثیر گذارآن را در تحولات افغانستان، نادیده
بگیریم. این کشور،  فعلا به عنوان متغیر،
مستقل، در تمامی معادلات افغانستان، صاحب جایگاه مهم است. زیرا این کشور، بیش از
ده هزار نیروی رزمی  در افغانستان
دارد؛  ، بر تمامی وزارت  خانه ها وادارات دولتی افغانستان کنترل غیر رسمی
داشته و تامین کننده بودجه اردو، پلیس افغانستان است. همچنین این کشور، صدها،
مستشار نظامی در داخل، نیروهای امنیتی افغانستان دارد.

فراموش نکنیم این کشور بود؛ که آقای
حامدکرزی را از کوچه های پاکستان، کشف و در کوه های ارزگان برای مبارزه با طالبان،
فرستاد و از انجا با هلوکوپتر به کابل انتفال داده؛ و بعد ازدوره حکومت موقت به
ریاست جمهوری رسانید. پس باید تحولات سیاسی داخل آمریکا را جدی بگیریم. تا بدانیم
که بازی سرنوشت باافغان ها چه می کند؟

2. طالب برای افغانستان تبدیل به
معضل بزرگی شده است. اگر بر آنان،  فشاری
نظامی، آورده شود؛ آنان فرار کرده و به پاکستان می روند. اگرآنان را رها کنند؛  در میان مردم افغانستان، جزء طلاب افغانستان،
قرار گرفته، مردم  را نابود می کنند.
همچنین دولت، وزارت داخله وپلیس افغانستان، به خاطر حس تعلّق قومی به طالبان، نمی
توانند با طالبان، مبارزه کنند.

1.       تعدد جدی کاندیداها گرچه شرایط
رقابت را بین آنان بوجود میآورند و شرایطرا برای معامله با آنان فراهم می سازد. ولی
مردم افغانستان را در یک ابهام عجیب قرار می دهند.

 



  • کلمات کلیدی :
  • محمد مهدوی ::: شنبه 87/9/9::: ساعت 11:36 عصر


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 2
    بازدید دیروز: 4
    کل بازدید :1533

    >> درباره خودم <<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    اجتماعی

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<
    اوقات شرعی