سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که میان خود و خدا را به صلاح دارد ، خدا میان او و مردم را به صلاح آرد ، و آن که کار آخرت خود درست کند ، خدا کار دنیاى او را سامان دهد ، و آن که او را از خود بر خویشتن واعظى است ، خدا را بر او حافظى است . [نهج البلاغه]
اجتماعی

بسمه تعالی

 

این روزها،  فضای سیاسی انتخابات ریاست جمهوری افغانستان، متأثرازچند عامل، است:

1.    انتخابات آمریکا و پیروزی باراک اوباما

2.    فشارهای طالبان

3.    تعدد کاندیداها

انتخابات آمریکا و پیروزی باراک اوباما

 

از میان دو کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا، نام «باراک اوباما» از صندوق های رأی گیری  با بیش از 51 در صد از رأی دهندگان، برون آمد. اتفاقا کمتر کشوری و یا آدمی درجهان، از شنیدن این خبر، ناراحت شده باشد؛ بیشتر مردم دنیا، آمدن یک سیاه پوست، آفریقای  مسلمان تبار را در کاخ سفید، به فال نیک گرفتند. آقای احمدی نژاد بر خلاف عرف سیاست ایران،  در 30 سال گذشته، پیام تبریکی برای اوباما، فرستاد.  یکی از سخنرانان، در دانشگاه تهران گفته بود هر کس طرفدار اوباما است در انتخابات دهم ریاست جمهوری ایران به آقای خاتمی رأی دهد. آقای مِدودوف، نیز از این انتخاب خوشحال شد. سران عرب همه از جمله بشار اسد از پیروزی اوباما خوشحالی کردند. نمی دانم که آقای کرزی و تیم اش، در کاخ ریاست جمهوری افغانستان ازپیروزی اوباما خوشحال شد یادقّ.

اوباما، بارها در سخنرانی های انتخاباتی  خود، بوش را بابت پرداختن به مناقشه بی حاصل درعراق و صرف نیروی نظامی و اقتصادی بیهوده،  برای سرنگونی صدام، ملامت، می کرد.  اومی گفت که چرا بوش، تروریست های  اصلی را در افغانستان و پاکستان، رها کرده و به عراق لشکر کشیده است. باید  با تروریسم در افغانستان  و پاکستان مبارزه اساسی، شود. اوباما با بوش بر سر تداوم نیروهای نظامی آمریکا درعراق اختلاف دارد. اما  او در مورد افغانستان با بوش اختلافی ندارد. بلکه بوش را بابت جدی نگرفتن و رها کردن تروریست ها درافغانستان، ملامت هم می کند.

اوباما، در افغانستان، هم با حکومتی روبرو است که در آستانه ای تمام شدن مدت ریاست اش است. هم با مخالفان تا به دندان مسلحی که خواهان برون رفتن آمریکا ازاین کشور می باشد. باید دید که اودر رابطه با این دو، چه اقداماتی تازه ای، نسبت به بوش  خواهد کرد؟ او باید درباره این این دو موضوع  که یکی دایره دوستان او را در میان افغان ها مشخص می کند و دیگری سیاست  اورا  در میان دشمنان اش معین می نماید؛ تصمیم جدی وسرنوشت سازی را اتخاذ کند:

1.    با آمدن اوباما به کاخ سفید، تیم وزارت خارجه آمریکا، تغییر خواهد کرد. در نتیجه سیاست های گذشه این وزارت خانه  در قبال افغانستان نیز دچار تغییر خواهد شد. حد اقل تغییر این است که افراد مرتبط با قضیه افغانستان در میزوزارت خارجه وکمیسیون امنیت ملی آمریکا تعویض خواهد شد. یکی از نکاتی که آنان توجه دارد این است که  وزارت خارجه سابق،  در افغانستان با  چه کسانی کار می کردند؟ میزان کارائی آنان چه اندازه بوده است؟  جواب آن است که آنان در افغانستان با آقای کرزی وتیم او همکاری داشتند. آیا این گروه جدید در آمریکا به حکومت آقای کرزی نمره قبولی را خواهند داد؟  آیا  فکر می کنید دولت آقای کرزی بتواند؛ نمره کامیابی  را از اینگروه جدید؛ در یافت کند؟ به احتمال زیاد، دولت آقای کرزی در این امتحان، ناکام خواهد ماند.  آنان برای جانشین مناسب در آینده، باید از افراد جدید استفاده کنند. حالا آن کس، چه کسی خواهد بود؟

2.  آمریکا، در این هفت سال گذشته، پروژه بزرگی به نام مبارزه با تروریزم را در افغانستان، روی دست داشت. هزینه های فراوانی، در این  راه، مصرف نمود. آمریکا، در سه محورعمده، مبارزه با تروریزم را آغاز کرد: یکی  مبارزه با دولت های حامی تروریزم  مثل کشورهای که آنان را محور شرارت، نامید. دیگری دولت های که به تروریست ها،  پناه داده بودند؛ مثل سودان و افغانستان، سوم،  مبارزه با نیروهای  به اصطلاح تروریست که آنان از گروه القاعده  ناممی بردند.

  آمریکا، به خاطر مشغولیت در محوردوم و سوم،  در محور اول، تنها به مبارزه سیاسی  و اقتصادی اکتفا کرد و نوبت به جنگ نظامی با کشورهای که مدعی، محور شرارت بود؛ نرسید.  آمریکا،  بیشتر در درگیر مبارزه با دولت های بر آمد؛ که پناه گاه، به تروریست ها داده بودند.  آمریکا،  ابتدا، سراغ سودان رفت و با زدن دو موشک،  به کارخانه داروسازی آن کشور؛ دست سودان رابه علامت تسلیم، بالابرد. سودان بلافاصله، بن لادن از سودان اخراج کرد و تعهد کرد که  دیگر به او پناه ندهد. بعدا  آمریکا، به سراغ امارت طالبان آمد. اما طالبان بادر یافت چند موشک در 1378 در خوست به این گونه هشدارها توجه نکرد. بعد از واقعه 11 سپتامبر باز آمریکااز طریق دیپلماتیک پیام داد.  وعده های سیاسی واقتصادی داد. اما افاقه نکرد. تا اینکه با تمام قوا، عملیات نظامی انجام داد. تا این که با زور نظامی طالبا  را از اریکه قدرت، به پائین کشاندند. طالبان هم برای  پذیرائی از مهمانان خود،   تا جان در بدن داشتند؛ دفاع کردند. اکنون نیز همین وظیفه اخلاقی را انجام می دهند. جنگ هم ادامه دارد.

 حالا دیده شود او باما با این دشمنان تاریخی و قسم خورده آمریکا، به نام تروریزم چه می کند؟ دولت بوش، در سال1387 به سیاست گذشته خود بازگشت.  آنان طالبان خوب و طالبان بد را مطرح نمودند. با طالبان وارد مذاکره شدند. تا طالبان را متقاعد کند دست از حمایت القاعده و بن لادن بردارد. به آنان گفتند که اگر از القاعده حمایت نکنند؛ از قدرت یافتن مجدد آنان، حمایت  خواهد کرد. اما  طالبان جواب امیدوار کننده ای بهآنان ندادند. اکنون که نوبت به  او باما، رسیده . او هم  باید تکلیف خود را با طالبان و القاعده،  روشن کند و الا القاعده،  دوباره سرغ آمریکا، خواهد رفت. اوباما،  بین جنگ وآشتی با طالب یکی را انتخاب کند؟ او نمی تواند هم با طالبان بجنگد و مواضغ طالبان رادر پاکستان بمباران کند و هم با آننا به مذاکرات سری بپردازد. هم دولت کرزی را تقویت کند  و هم به طالبان کمک نماید.  برای اوباما، مهم است چه دولتی و چه کسی تواند؛ اداره این مبارزه سخت و طاقت فرسا را در افغانستان انجام دهد. آقای نوری مالکی توانست در عراق آشوبزده، امنیت را تا اندازه ای حاکم سازد. باید دید که نوری مالکی افغانستان چه کسی خواهد بود؟ کرزی یا کسی دیگر؟

 



  • کلمات کلیدی :
  • محمد مهدوی ::: جمعه 87/9/1::: ساعت 1:56 عصر


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 0
    بازدید دیروز: 4
    کل بازدید :1531

    >> درباره خودم <<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    اجتماعی

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<
    اوقات شرعی